آیا خداوند وعیدها ی خود را در آخرت عملی می کند؟
سوال
وعده ی خداوند کریم، به ثواب قطعی است، امّا از آن جا که کریم است، می تواند وعده اش به عذاب را تخفیف دهد. با توجّه به این که آخرت هنوز برپا نشده، آیا می توانیم بگوئیم که شاید تمام این وعده ها و وعید ها و ایجاد خوف و رجا برای تربیت و تکامل انسان بوده باشد و وقتی آخرت شود، به طور کامل اینها (مخصوصاً در مورد عذابها) عملی نشوند؟
پاسخ
برای دریافت پاسخ توجه به چند نکته ضروری است:
باید ببینیم رابطه عمل با کیفر و پاداش اخروی چگونه است؟ چون اگر کیفر و پاداش اخروی برای اعمال ما یک نوع قرار داد و اعتبار باشند در این صورت صحیح است که ما بحث کنیم که انگیزه و هدف خداوند از این قرار داد چیست؟ آیا هدف تربیت انسان و تکامل بود؟ یا چیز دیگری؟ ولی همانطوری که در مباحث کلامی بطور مفصل بیان شده است [1] رابطه عمل و کیفر و پاداش یک رابطه تکوینی بلکه عینی است [2] .
شهید مطهری می گوید: "مجازات های جهان دیگر، رابطه تکوینی قوی تری با گناهان دارند، رابطه عمل و جزا در آخرت، نه مانند نوع اول قرار دادی است و نه مانند نوع دوم از نوع رابطه علی و معلولی است بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است. در این جا رابطه نیست و اتحاد حکم فرماست." [3]
پس در این صورت سؤال از انگیزه و کیفر های اخروی، ناشی از ناشناخته ماندن ماهیت این کیفر هاست.
باید بین استحقاق عقاب و بین وجوب و لزوم ترتب عقاب و کیفر بر مجرم فرق گذاشت. بحث قبلی مربوط به استحقاق عقاب بود که گفته ایم ناشی از عمل مکلف است، و یک چیز قطعی است. و اما وجوب و لزوم ترتب عقاب بر مجرم همان بحثی است که در علم کلام آمده است که عفو و بخشش گناهکاران حق خداوند است. و از نظر مکتب عدلیه کیفر بر مجرم وجوب و لزوم ندارد هر چند او استحقاق آن را دارد. [4]
هر چند طبق نکته دوم، تخلف وعید (وعده به عذاب) جائز است ولی چون خداوند وعده ای نسبت به عفو و گذشت تمام گناهان نسبت به همه مومنان و کفار نداده است لذا دلیلی بر ضرورت عفو الهی موجود نیست و خداوند می تواند به جای عفو عقاب نماید. [5]
خلاصه اینکه آنچه که خداوند در مورد عفو و بخشش فرموده اند به صورت قضیه مهمله است چون در سوره نساء می فرماید: "خداوند هرگز شرک را نمی بخشد؛ و پائین تر از آن را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می بخشد." [6] در این آیه عفو و بخشش را معلق بر خواست و مشیت خود نموده اند پس اطلاق و عمومیت ندارد.
و نیز در سوره زمر می فرماید: "بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است." [7]
این آیه هر چند به حسب ظاهر دارای عمومیت و اطلاق است ولی با توجه به آیات بعد (که بلافاصله آمده است) معلوم می شود که مشروط به انابه و تسلیم اوامر خداوند بودن و پیروی از پیامهای الهی است. [8]
ترجمه آیات بعدش چنین است: "و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید. سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید (54) و از بهترین دستورهایی که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده پیروی کنید پیش از آنکه عذاب الهی ناگهان به سراغ شما آید در حالی که از آن خبر ندارید (55) (این دستورها برای آن است که) مبادا کسی روز قیامت بگوید: "افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره کنندگان (آیات او) بوده ام. (56)" [9]
نتیجه اینکه خداوند نسبت به کیفر و عذاب وعده (وعید) قطعی داده اند و نسبت به عفو و گذشت به صورت مشروط و مجمل و مبهم فرمودند و عقل انسان حکم می کند تا زمانیکه دلیل قطعی و روشنی برای رفع عقاب و خطر نیافت خود را از احتمال خطر حفظ کند چنانکه سیره و روش پیامبران و اولیاء الهی در زندگی شخصی و نیز روش تربیتی آنها نیز به همین صورت بوده است. البته در مورد تخلف از وعده عذاب (وعید) یک نظریه دیگری نیز هست که از نظر عقلی تخلف وعید جائز نیست می گویند "لازمه این سخن (جواز تخلف از وعده عذاب) این است که خداوند حکیم مرتکب قبیح گردد. -العیاذ بالله- سخن دروغ بگوید و تخلف از وعده خویش بنماید، سخن از کیفر بدکاران بگوید و حتی سوگند بر انجام آن یاد کند ولی در عمل خبری نباشد، مسلما این کار زشتی است که نه تنها لایق ذات پاک خداوند نیست، بلکه هیچ فرد مهذب و حکیمی نمی تواند مرتکب آن گردد." [10]
امید است با توجه به این نکات جواب سؤالتان را دریافت کرده باشید.
[1] جهنم چرا؟ محمد حسن قدردان قراملکی، ص 77 تا 82.
[2] علامه طباطبائی در رابطهء بین عمل و جزاء می گویند که: تنها بین ایندو رابطهء حقیقی است نه قرار دادی و اعتباری آنگونه که در قوانین اجتماعی ، بین عمل به قوانین و جزای آن ، وجود دارد ، یعنی جمیع آثار مترتبه بر اعمال از ثواب وعقاب همه در حقیقت مترتب بر حالاتی است که دلها از راه عمل کسب می کنند و اعمال تنها و تنها واسطهء این ترتبند و در آیات قرآن بیان شده است و آن جزایی که مردم در برابر عمل خود به زودی مواجه با آن می شوند در حقیقت همان عمل ایشان است و چنان نیست که خدای تعالی مانند مجتمعات بشری عملی را در نظر گرفته و جزای معینی را ردیف آن قرار داده و به سبب جعل و قرار داد این را اثر آن کرده باشد. ر- ک : ترجمه المیزان،علامه طباطبایی ج 6 ص 540 – 536 نتیجه اینکه با انجام اعمال مستحبی نفس انسان به کمال می رسد و تجسم این کمالی که بدست آمده است همان حور و غلمان در بهشت و ... است و این رابطه،یک رابطهء حقیقی است ، امّا عده ای دیگر از محققین با پذیرش این نکته و ارتباط حقیقی ، می گویند بعضی از این ثوابها جنبه قراردادی دارد یعنی بعضی از ثوابها را خداوند جعل کرده است و به بنده می دهد برای اینکه تشویق شود تا عمل عبادی را انجام دهد و از این رهگذر به مصلحت نهفته در عمل عبادی برسد و از مفاسد ترک آن، در امان ماند.
[3] عدل الهی، شهید مطهری، ص 219.
[4] احقاق الحق، نورالله شوشتری، ج 1، ص 273، با تکمیلات آیت الله مرعشی نجفی.
البته این نکته طبق نظر آنهائی که علاوه بر پذیرش ارتباط حقیقی، ثوابهای قراردادی را قائل اند، روشن تر است.
[5] درس های استاد جوادی آملی، شرح خصوصی جهنم چرا، ص 48.
[6] سوره نساء، آیه 48. ترجمه آیت الله مکارم.
[7] سوره زمر، آیه 53، ترجمه آیت الله مکارم.
[8] تفسیر نمونه، ج 10 ص
[9] ترجمه آیات سوره زمر آیت الله مکارم شیرازی.
[10] پیام قرآن، آیت الله مکارم، ج 6 ص 412.
نظرات شما عزیزان: